نفرین فرخ نژادها توسط امیرالمؤمنین)(ع)
↩️ نفرین حمیدفرخنژادها توسط امیرالمؤمنین(ع)
🔙 گویا تاریخ تکرار می شود، فقط مصداق ها و فضاها تغییر پیدا می کند...
🔸 در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) فردی بود به نام یزید بن حُجَیَّة که حضرت او را فرماندار دَشتَبی یا دستبی کردند. شهر دَشتَبی (که به آن دَستبا، دستبنا و دشتابی هم گفته می شد) منطقه ای آباد و پرآب میان ری و همدان بوده است.
🔸 وی پولی سنگینی را از خراج شهر دشتبی بالا کشید و حضرت او را به خاطر این جرم، زندانی کرد ولی از دست مامور حکومت علوی به نام «سعد» به سوی معاویه گریخت و با طعنه شعری سرود که آغاز آن چنین است:«سعد را گول زدم و با اسبم، راندم به سوی شام و آن را که بهترین است، برگزیدم...»
🔸یزید بن حجیة نامه ای به مردم عراق (مرکز حکومت امام) نوشت و در آن، در قالب شعر به امیرالمؤمنین(ع) اهانت کرد.
🔸 در آن روزها کسانی که از امام علی جدا می شدند و می خواستند برای دیدن معاویه به شام بروند، ابتدا به شهر «رقه» می رفتند تا اجازه شرفیابی به بارگاه معاویه صادر شود!!
🔸 امیرالمؤمنین(علیه السلام)، پس از نماز به اصحابش فرمود همگی دست به دعا بردارید. من یزید بن حجیَة را نفرین می کنم و شما آمین بگویید. سپس حضرت این گونه دعا کردند: «خدایا! یزید بن حجیّة با مال مسلمین گریخت و به قوم فاسقین ملحق شد! تو ما را از مکر و کید او در امان دار! و مجازات او را، مجازات ظالمین قرار ده!»
📜 منابع👇
الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 287
الغارات(طبع جدید) ، ج2، ص 525_526