روایت تاریخ

روایت هایی مستند از تاریخ با تکیه بر تاریخ ایران و اسلام

روایت تاریخ

روایت هایی مستند از تاریخ با تکیه بر تاریخ ایران و اسلام

نفرین فرخ نژادها توسط امیرالمؤمنین)(ع)

شنبه, ۱۰ دی ۱۴۰۱، ۰۸:۰۱ ق.ظ

↩️ نفرین حمیدفرخ‌نژادها توسط امیرالمؤمنین(ع)

 

🔙 گویا تاریخ تکرار می شود، فقط مصداق ها و فضاها تغییر پیدا می کند... 

🔸 در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) فردی بود به نام یزید بن حُجَیَّة که حضرت او را فرماندار دَشتَبی یا دستبی کردند. شهر دَشتَبی (که به آن دَستبا، دستبنا و دشتابی هم گفته می شد) منطقه ای آباد و پرآب میان ری و همدان بوده است.

 

🔸 وی پولی سنگینی را از خراج شهر دشتبی بالا کشید و حضرت او را به خاطر این جرم، زندانی کرد ولی از دست مامور حکومت علوی به نام «سعد» به سوی معاویه گریخت و با طعنه شعری سرود که آغاز آن چنین است:«سعد را گول زدم و با اسبم، راندم به سوی شام و آن را که بهترین است، برگزیدم...»

 

🔸یزید بن حجیة نامه ای به مردم عراق (مرکز حکومت امام) نوشت و در آن، در قالب شعر به امیرالمؤمنین(ع) اهانت کرد.

 

🔸 در آن روزها کسانی که از امام علی جدا می شدند و می خواستند برای دیدن معاویه به شام بروند، ابتدا به شهر «رقه» می رفتند تا اجازه شرفیابی به بارگاه معاویه صادر شود!!

 

🔸 امیرالمؤمنین(علیه السلام)، پس از نماز به اصحابش فرمود همگی دست به دعا بردارید. من یزید بن حجیَة را نفرین می کنم و شما آمین بگویید. سپس حضرت این گونه دعا کردند: «خدایا! یزید بن حجیّة با مال مسلمین گریخت و به قوم فاسقین ملحق شد! تو ما را از مکر و کید او در امان دار! و مجازات او را، مجازات ظالمین قرار ده!»

 

📜 منابع👇

 

الکامل فی التاریخ‏، ج 3، ص 287

 

الغارات(طبع جدید) ، ج‏2، ص 525_526

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی